Wednesday, January 18, 2006

من و خالم- قسمت دوم

از حموم که اومدم بیرون رفتم پیش خالم یه بوسش کردم و گفتم: ممنون. گفت: دیگه از این خبرا نیست! تازه بلوزمم کثیف کردی. اما می دونستم که خوشش اومده. منم از اون لحظه رفتم پی یک نقشه درست و حسابی که بکنمش. پنجشنبه ها عموم با دوستاش می رفت کوه و این پنجشنبه هم پسر خالم امتحان داشت. بعدشم کلاس باید می رفت. منم گفتم به خودم که اگه امروز نکنم دیگه نمی تونم!!! ساعت 6 بود که با خالم تنها شدم. سریع پاشدم به کیرم اسپری زدم و رفتم یه خیار هم از تو یخچال ورداشتم و گذاشتم تو جیبم. رفتم تو اتاق خالم و دیدم خالم خوابه. (معمولا چون هوا گرم بود با شورت و کرست می خوابید.) دیدم بعله این دفعه هم مثل همیشه با شورت و کرست خوابیده. منم پیرهنمو در آوردم. شلوارمم همچنین. خیار رو هم برداشتم و گذاشتم زیر بالش.رفتم کنار خالم خوابیدم و یواش یواش خودمو بهش نزدیک کردم. با اولین تماس بدنم با بدنش بیدار شد ولی خودشو به خواب زده بود. منم دیدم که موقعیت جوره خودمو بهش نزدیک تر کردم. دیگه نمی تونست تظاهر به خواب بودن کنه. یه دفعه از جاش بلند شد و گفت: تو چقدر پررویی. گفتم: خاله الان که کسی نیستش. می تونیم مال هم باشیم. گفت: خفه شو بابا. گفتم: تورو خدا. گفت: خیلی پروریی. منم سریع بغلش کردم و شروع کردم ازش لب گرفتن. یه کاری می کرد که مثلا دوست نداره من بهش دست بزنم. منم سریع کرست و شورتشو در آوردم و شروع کردم به خوردن سینه هاش. چه آه و اوهی راه انداخته بود. انقدر خوردم که خودش گفت: بسه برو پایین تر! منم رفتم سراغ اون کسش که انگار همین الان اصلاحش کرده بود. یه دونه مو هم نداشت. منم شروع کردم به خوردن کسش. از کسش همین جوری آب می اومد. منم با یک انگشت تو کسش کرده بودم و با دهن چوچولشو می خوردم. خیاری که آماده کرده بودم رو برداشتم و کردم تو کسش. یه آه ه ه ه بلند کشید و بدنش لرزید. فکر کنم به خاطر سردی خیاره بود. با دهنم می خوردم و با خیاره کسشو می گاییدم. دیگه آه کشیدناش تبدیل شده بود. با جیغ و یه لرزش ارضا شد. گفتم چطور بود خاله جون؟ گفت: عالی بود تا حالا همچین تجربه ای نداشتم. انگار با دو نفر دارم حال می کنم. گفتم: شما نمی خوری؟؟ گفت: چرا بده می خورم برات. منم کیرمو دادم دستش و شروع کرد به ساک زدن. خیلی حال می داد. بعد از 5 دقیقه گفتم: بسه. رفتم نشستم لای پاش و کردم تو کسش یه دفعه ای. گفت: وحشی کسم جر خورد. اندازه کیرتو ببین بعدا بکن تو کسم. منم اون تو یه ذره نگه داشتم بعد شروع کردم به تلمبه زدن. گفتم: می خوای خیارم بکنم تو کونت. گفت: تا حالا تجربه نکردم دوتایی. گفتم: خیلی بهت حال می ده!! به حال سجده به خواب تا بتونم راحت بکنمت. اونم اطاعت کرد. اول با آب کسش خیارو چرب کردم و کردم تو کونش. یه آخ گفت که کلی حال کردم. خیارو کامل کردم تو کونش که گفت: بسه بکشش بیرون. گفتم: نه صبر کن حال می ده. گفت: نمی خوام درد داره. گفتم: الان دردش خوب می شه. یه ذره وایستادم. بعدش شروع کردم به تلمبه زدن. می خواستم سرویسش کنم اساسی. گفتم: خوبه. هیچی نگفت. حالا وقتش بود که کیرمو بکنم تو کسش. یه دفعه محکم با تمام توان کردم تو کسش. نفسش بند اومده بود و تکون نمی خورد. گفتم خوبه؟ حال می ده؟ دارم کس و کونتو با هم می کنم. یه دفعه اونم حشری شد. آررره. خوبه محکم تر بکن. جرم بده. منم محکم و محکم تر می کردمش تا جایی که حس کردم بازم داره ارضا می شه. کردم و کردم تا ارضا شد. گفتم: حالا جاها عوض. کیرمو از تو کسش چپوندم تو کونش و خیارو کردم تو کسش. یه آخ دیگه گفت و آروم شد. عین خر داشتم تلمبه می زدم. دستم خسته شده بود و داشت آبم می اومد. خیارو محکم کردم تو کسش و ولش کردم. خیار رفت تو کسش و دستمو گذاشتم جلوش که در نیاد. داشت دیگه التماس میکرد: بسمه. تورو خدا بسه. دارم جر میخورم. منم می گفتم: آره جر بخور. محکمتر می کردمش. واقعا از حال رفته بود. منم داشت آبم می اومد. کیرمو از تو کونش کشیدم بیرون و کردم تو دهنش و همه آبمو تو دهنش خالی کردم و اونم مجبور شد همشو بخوره. گفتم: یه ذره زور بزن تا خیاره در بیاد. زور که زد خیاره از تو کسش پرید بیرون. کیرمو که داشت می خوابید کردم تو کسشو خودم خوابیدم روش گفتم: چطور بود؟ گفت: عالی بود. فقط جای اون خیاره یه کیره دیگه بود بیشتر حال می داد. منم گفتم: اونم به موقعش. کیرمو از تو کسش کشیدم بیرون و خودمونو جمع و جور کردیم تا کسی شک نکنه

0 Comments:

Post a Comment

<< Home